گوهرهای تابناک عرفان

شرح حال ، کرامات ، مقالات و تألیفات و طریقه سیر و سلوک عرفای ربانی

گوهرهای تابناک عرفان

شرح حال ، کرامات ، مقالات و تألیفات و طریقه سیر و سلوک عرفای ربانی

شیخ بهائی


بسم الله الرحمن الرحیم


بهاءالدین محمد عاملی معروف به شیخ بهایی از جمعه عالمانی است که در همه علوم و فنون رایج زمان خویش تبحر داشته و علاوه بر این از ضمیری پاک و دلی آگاه نیز برخوردار بوده است. آثار فراوانی در زمینه های گوناگون علمی از او بر جای مانده.  وی در سال 1030 هـ ق درگذشت و پیکر شریف این عالم بزرگ در صحن مطهر امام رضا علیه السلام دفن شد.


قصه های عارفان ص 28

خبر از مکان شهادت


بسم الله الرحمن الرحیم


پدر شیخ بهایی می گوید:

روزی با شهید ثانی در استانبول از جایی می گذشتیم. او در حالی که به مکانی اشاره می کرد، روی به من کرد و فرمود:

« در اینجا کسی کشته خواهد شد که مقامی والا دارد. »

آنچه را که گفته بود بوقوع پیوست و پس از گذشت زمانی نه چندان دراز در همانجا به شهادت رسید.


قصه های عارفان ص 26-25

خبر از شهادت


بسم الله الرحمن الرحیم


شیخ بهایی می گوید:

پدرم به من گفت که یک روز به منزل شیخ زین الدین (شهید ثانی) رفتم و دیدم سر در گریبان فرو برده و مشغول فکر کردن است.

پرسیدم:  به چه چیز می اندیشی؟

گفت:

برادر! گمان می کنم که من دومین پیشوایی باشم که در دفاع از دین و ترویج مذهب شیعه شهید می شود. زیرا دیشب در عالم خواب سیدمرتضی علم الهدی را دیدم که میهمانی مفصلی ترتیب داده و همه علمای شیعه را در خانه ای گرد آورده بود. وقتی من وارد شدم سید برخاست و به من خوش آمد گفت و افزود که فلانی پهلوی «شیخ شهید» (منظور شهید اول شیخ ابوعبدالله محمد بن مکی عاملی است) بنشین. من در کنار شیخ شهید نشستم و چون مجلس آغاز شد من از خواب بیدار شدم.

سرانجام نیز چنین شد و آن بزرگمرد بسبب حیله و نیرنگ قاضی شهر صیدا به شهادت رسید.


قصه عارفان ص 25

شهید ثانی


بسم الله الرحمن الرحیم


زین الدین عاملی معروف به شهید ثانی دریای بی کرانی از علم و دانش و مایه زینت دین و استاد فقیهان بعد از خود بود.

او از همه رشته های علوم دین و حکمت آگاه بود. آن بزرگوار را بیشتر بخاطر شرحی که بر کتاب « لمعه » نوشته است می شناسند.  وی در سال 911 هجری قمری متولد شد و در سال 965 یا 966 با توطئه قاضی صیدا به شهادت رسید.

در احوالات این مرد بزرگ نوشته اند که در ایام تدریس، شب ها به هیزم کشی می رفت و صبحگاهان به تدریس می پرداخت. وی دارای حالات عجیب و شگفتی های روحی خاصی بوده است.


قصه های عارفان ص 24

نجات از رعد و برق و باران

بسم الله الرحمن الرحیم


نیز فرموده اند (سید بن طاووس):

روزی از بغداد بسوی حله می رفتیم. وقتی از مدائن گذشته و از شهر دور شدیم، هوا ابری شد و آسمان رعد و برق زد و سپس رگبار شدیدی شروع به باریدن کرد؛ بطوری که تاب و توان ما را گرفت. گویا خداوند بزرگ بر دلم الهام کرد که این دعا را بخوان که: « یا من یمسک السوات و الارض ان تزولا، امسک عنا مطره و خطره و کدره و ضرره بقدرتک القاهرة و قوتک الباهرة.» (ای خدایی که آسمانها و زمین را از فرو افتادن نگاه داشته ای! به قدرت برترین و نیروی آشکارت، باران، خطر، تیرگی و زیان آن را از ما دور کن.) این دعا و مانند آن را تکرار کردم و به قدرت خدا باران بند آمد و سرانجام ما به روستایی رسیدیم و به مسجد آنجا وارد شدیم. به محض ورود ما دوباره رگبار سختی شروع به باریدن کرد و ما درون مسجد از آن در امان ماندیم. (خاتمه مستدرک الوسائل، ج3، ص467،468)


قصه عارفان ص 22

سلام پنهانی

بسم الله الرحمن الرحیم


همچنین فرموده اند (سید بن طاووس):

روزی دخترم شرف الاشراف که هم حافظ قرآن است و هم نویسنده، به من گفت که گاهی، بی آنکه کسی را ببیند می شنود که کسی یا کسانی به او سلام می کنند و از این مسأله پریشان بود. من در آن مکان ایستادم و گفتم:

« سلام بر شما ای روحانیان! دخترم شرف الاشراف به من خبر داده که شما به او سلام می گویید و این لطف و بزرگواری شما باعث اندوه و پریشان حالی ما گردیده است و ما می ترسیم که برخی از اهالی خانه از این امر به وحشت بیفتند. از شما خواهش داریم که کدورت خاطر ما را فراهم نیاورید و با ما خوشرفتار باشید.»

از آن روز به بعد دیگر صدا یا سلامی به گوش او نرسید.


قصه های عارفان ص 22

رفع آزار جن ها


بسم الله الرحمن الرحیم


آن بزرگوار (سید بن طاووس ) در کتاب خود امان الاخطار می فرماید:

هنگامی که با خانواده خود در نجف اشرف در جوار مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام به سر می بردم، برخی از همسایگان و افراد خانواده شبی وحشتزده نزد من آمده، گفتند:

در رختکن حمام مشاهده کردیم که حصیرهای کفِ آنجا، خود به خود جمع شده و دوباره پهن می شوند؛ ولی کسی دیده نمی شود.

من به رختکن حمام رفتم و گفتم:

« سلام علیکم، خبر این کار شما به من رسید. بدانید که ما همسایه، فرزند و میهمانان مولا علی علیه السلام هستیم و تا به حال که در اینجا به سر برده ایم هرگز مزاحمتی برای شما ایجاد نکرده ایم. شما نیز با ما بدرفتاری نکنید و این مجاورت را به کام ما تلخ نسازید و اگر این کار را تکرار کنید نزد آن حضرت از شما شکایت خواهیم کرد.»

پس از آن دیگر مزاحمتی یا آزاری از اجنه مشاهده نشد.


قصه های عارفان ص 21

سید بن طاووس


بسم الله الرحمن الرحیم


علی بن موسی معروف به سید بن طاووس از علمای ربانی و عارفان بزرگ شیعه در قرن هفتم و صاحب کرامات فراوان بوده است و بنابر قرائن و شواهدی به یقین خدمت امام زمان عجل الله مشرف می شده اند.  علامه حلی او را عابدترین مردم زمان خود دانسته است. در زهد و پارسایی او همین بس که آن مرحوم از خوردن غذایی که برای غیر خدا و ریا ترتیب داده می شد پرهیز می کرده است.


قصه های عارفان ص 20

پایان عمر بابرکت

بسم الله الرحمن الرحیم


میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شد. شیخ محمد سماوی ابیاتی در مرثیه وی دارد که ماده تاریخ آن این است: « قضی علی العلم بالاعمال.» مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است.

آیة الله میرزا سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال 1330 هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به طهران برگشت و مدت کوتاهی در ری جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.


اسوه عارفان ص 21-20

تفسیر قرآن


بسم الله الرحمن الرحیم



مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولانی داشت و مرحوم استاد ما علامه طباطبائی می فرمودند:

این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر، از مسیر و ممشای ایشان پیروی می کنیم. و در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین علیهم السلام ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که « فقه الحدیث » گویند از ایشان آموخته ایم.


اسوه عارفان، ص 20   

تسلط بر زبان عرب

بسم الله الرحمن الرحیم


مرحوم قاضی در لغت عرب بی نظیر بود؛ گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربی را چنان می سرود که اعراب تشخیص نمی دادند سراینده این شعر عجمی است.

روزی در بین مذاکرات، مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالله مامقانی - رحمة الله علیه - به ایشان میگوید:

من آن قدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخص غیر عرب، شعری عربی بسراید من می فهمم که سراینده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلی درجه از فصاحت و بلاغت باشد. مرحوم قاضی یکی از قصائد عربی را که سراینده اش عرب بود شروع به خواندن می کند و در بین آن قصیده، از خود چند شعر بالبداهه اضافه می کند و سپس به ایشان می گوید:  کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.

اسوه عارفان، ص 20 - 19

جامعیت شیخ علی اقا قاضی

بسم الله الرحمن الرحیم

آقا سید هاشم حداد می فرمود:

مرحوم آقا(قاضی) یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی ی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قران. و در مجالس فاتحه ای که احیاناً حضور پیدا می نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را می گفت... (روح مجرد ص 501)


اسوه عارفان ص 19